... می رویم و می رویم آخرش به دانشکده ای می رسیم که به قول پسر کوچه بغلی همسایمان خیلی کلاس داره البته اسمش، نه ساختمونش....

خلاصه7تا یا 10 تا درست یادم نیست فکرکنم 2 3 تا پله در ورودیش داره، به ما چه اصلا ما اینقدر سرمون تو کار درس و ایناست که به فکر شمردن  پله های دانشکده مان نیستیم

اولین چیزی که در تیررس دیدتان قرار می گیره یا ابلعکس... مردی یا مردانی آبی پوش و محترم به نام حراست یا نگهبانان دانشکده می باشد و بهتر است که روی بشاش خود را همیشه به خصوص در این مواقع از خود نشان دهید تا قیافتان شکل جالبی در ذهن آنان نقش ببندد.... پف موی سرتان را در این لحظات نیز کمی بخوابانید!

پنجره، ببخشید درهای شیشه ای خوشگل که از یک طرف دیده و از یک طرف ندیدیدیدیده می شوید

اندر فواید این درها باید بگویم که بعضی از پسرها و دخترهای ژیگول و مرتب، موقع ورود به دانشکده، اندرین آینه ها از دور نگاهی انداخته و مرتب سازی نموده ...حتی بنده شاهد این بوده ام که بعضی ها  ... شانه به دست جلوی آن شپش های خود را ورق می زدند

و بنده درحال مشاهده ایشان از آن طرف در بودم  و ایشان هم مرا نمی دیدند خداروشکر!  چرا؟!

اساسا بنده ادمی هستم که به مسائل باتوجه و دقت فراوانی نگاه می کنم و در صورت تعجب ... چشمانم به شدت مانند کره ای ها، که تعجبشان به هنگام کوسه دیدن می ماند می شود.... وبه قول دوستان عزیزم خیلی ضایع نگاه می کنم.... و آبروی طرف و خودم را می برم......

چیز تازه ای که بنده نیز متوجه شده ام و خود من هم از آن استفاده می کنم ... آن است که اگر همکلاسی خوشگل یا مورد نظر شما پشت سرشما در حال آمدن است، شما دیگر نیازی نیست که سرتان را مثل کارگاه گجت 180 درجه بچرخونید و آخرش هم ضایع بازی درآرید.... و همان جا کوب کنید.... کافیست عکس رخ یار که در آینه پیداست را مشاهده کنید.... به به چی گفتم!

دم سمت راستِ در، یک محلی است شبیه آشپزخانه های اپن .... که کنارش بردی نیز زده شده است.... اصولا هنگام امتحانات این اپن آشپزخانه پر می شه از کیف های آویزان و غیره و ما فعلا کاربرد دیگری از آن ندیده ایم!

بگذریم حال از 4 جهت اصلی سمت راست را انتخاب می کنیم..هر کس این را بخواند فکر می کند help بازی کامپیوتری را باز کردید و دارید می خونید!

همین جور که با لبخند از دم نگهبانی رد می شویم، سمت راست پر از کلاس های مختلف است که از 101 شروع می شود و عاقبتش به 110 می انجامد و شاید هم دستشویی (wc)یا ول کام خودمان البته با اصطلاح دوستارناصلاح شده ی آن(wellcone)  یعنی ول کن خودت رو است...

دستشویی دو طبقه دارد...  جل الخالق این چه حرفیست! نه بابا منظورمان این است که یک دستشویی در طبقه ی پایین ودیگری در طبقه بالای دانشکده ساخته شده ...بلـــــه!

جدیدا در دانشکده دریچه ای بر روی کلاس ها ساختن که دستشان درد نکنه ... عجب باد خنکی که  همیشه از آنجا بر صورت مبارک ما نمی وزد!

البته فواید دیگری نیز داره مثلا برای پیدا کردن کلاس، و رؤیت استاد.... سرک کشیدن و خودی نشان دادن

که البته مورد اولی یعنی همان باد خنک از همه مهمتر است! واقعا کارگران و مسئولان شهرداری دانشگاه دستشان درد نکنه!

حال از پله های خوشگل و باحال دانشگاه که مارپیچی هم هست به بالا می رویم

اساسا تنها چیزی که در دانشکده بیشتر به چشم می آید و کلاس آن را هم به بالا برده و نمی دونی تا کجا هم برده....! همین پله ها و رفت و آمد های پایین به بالا یا بالا به پایین دانشجویان است .... که نشانه ی استعداد پویایی در تحقیق و درس آن ها و یا همان پویایی تنها می باشد!

خود من وقتی چنین صحنه ای که کسی با شتاب از بالا به پایین می یاد رو خیلی دوست دارم  و عرق دانشگاهیم حسابی گل می کنه و صحنه ای عجیب زیباست .... حتی در برخی موارد از اوقات بیکاری، "همان الافی خودمان" چندین بار به بالا فقط به "بالا" می رفتم. پایین آمدنش از پله های دیگر بود... در این حین تعجب دراین باره از سوی اطرافیان، که در موجودیت انسان ویا روح بودن بنده می باشد شکی بلامانع است!

در طبقه بالا، باز در سمت راست، کلاس های درس قرار دارند؛ کلا مهندس سازنده دانشکده ی ما آدم با نظمی بوده

سمت چپ اولین اتاق آن سایت عمومیست.... که پاتوق بروبچ مهندسی ست چه از لحاظ دوست یابی و کارآگاه بازی و چه از لحاظ  تحقیق و پروژه ..... البته به بچه های کامپیوتر در هر ترم 25ساعت کارت اینترنتی می دهند برای تحقیق در کارشان . که کل بچه های مهندسی رمز کارتهایشون را از حفظند ... ایشان بیشتر با یاهو مسنجر کار پروژه خودشون رو انجام می دهن که البته همیشه بنده در تعجب پیشرفت تکنولوژِی در تحقیقات بوده ام  و منکر آن هم نیستم

البته باید بگم که مسئول آون جا از دست ما عاصی شده و کلی با ما روی دهنده لج افتاده نه به این خاطر که دائما در انجا لنگ میندازیم نه...!  با توجه به این که من و دوستانم اساسا اهل علم و تحقیق هستیم .... اوهو.... و فلش هم که یکی از وسایل تحقیقات به شمار می ره .... باعث بروز ویروس ها و باکتری هایی به کامپیوترها می شه.... که با آمپول خشک کننده هم فایده نداره... خلاصه ما فقط یک بار ویروس وارد کردیما......

نمی دانیم چرا جدیدا هر کی ویروس وارد کامپیوتر می کند مسئول انجا چشمانش با کمی ما گردتر به نظر می رسد

و تعدادی کامپیوتر به همراه کارت اینترنتی با ساعت بالاتر هم، به بچه های کارشناسی ارشد اختصاص داده شده که البته آن ها گداتر از آنند که به ما بدهند و ما هم عمرا التماسشان را بکنیم. مگر ما چی مان کمتر از آن هاست فکر کردند که چی...!  چند روز دیگر ما هم دکترای خومون رامی گیریم که اینقدر برای ما قمپوز درنیارن.... واه واه .... ببخشید الکی اعصاب خودم و خودتو خورد کردم.... به مشروح اخبار...ببخشیــــــــــد همان الافی اندر دانشکده ادامه می دهیم

 جلوتر چند اتاق دیگر است که هنوز به ما مربوط نشده است و ما هم از ترس حوصله نکردیم فضولی کنیم و

جلوترتر ... سایت تخصصی کامپبوتر است که از لحاظ سرعت بالاتر است و ما بیشتر با آن حال می کنیم تا با آن سایت عمومی و مسئول چشم گردش!

تازه پنجره هایش سون هستند (منظورمان همان windows  است که در این جا آن را به  به پاسی فارس داشتیم)

به سرجای اولمان برمی گردیم.... همان دم در را می گویم

روبه روی در سالنی به نام سالن مطالعه است که سمت چپش، داخل همان سالن،  آموزش قرار دارد

و کلا از سمت چپ آن خاطره خوشی نداریم اما سمت راست عجب پرخاطره است

از انجا که این سالن مطالعه بی در پیکر است و مرزی بین انسان ها از لحاظ جنسی قائل نمی شود و به آزادی و حقوق برابر اعتقاد دارد آنرا فقط با کمدی برای خانم ها و آقایون جدا کرده اند که با تلاش و زحمات اعتراض گونه دانشجویان، این کمد برداشته شده و کلا همه چیز برابر و برادر خواهر شده !

و دید ما را به زندگی و جامعه از هر لحاظ بازتر و بازدید کنندگان و اشتیاق دانشجویان را به درس بیشتر کرده

البته پشت این محوطه نیز دستشویی زاپاس قرار دارد که هرازچندگاهی بوی خوشی به مشام می رسد که با توجه به اشتیاق و حواس دانشجویان به درس اصلا متوجه آن نمی شویم .... و توجه ما هم به آن اتفاقی بود به این خاطر که در آن ساعت در سالن مطالعه مگس پر نمی زد

قسمت طبقه بالا هم که مربوط به اساتید بود تشکیل شده از دو دالان که هر کدام از این موریانه ها ببخشید اساتید را می گویم لانه یا همان اتاق دارند...(باورتان نمی شود، حمل بر بی ادبی نشود اما اتاق هایشان در حد دستشویی حیاط خانمان است. نمی دانم اساتید نازنین ما چگونه آن جا طاقت می آورن...) و همیشه عده ای از دانشجویان موفق از صبح دم در هر یک از اتاق ها چادر زده اند و مشغول دعا برای سلامتی استادان هستند... اصولا بچه های ما آدم های قدرشناس و با محبتی هستند...!

دیگر کجا مانده .... همه چی را گفتیم دیگر .... آها سیستم های مدار بسته خوبی در دانشکده ما وجود دارد که ما هنوز در پی یافتن آن هستیم و در صورت پیدا کردن آن ها را نشان می دهیم... چراغ های سقف ما هم خیلی زیباست و سیستم هوشمند تهویه و حرارتی هم حرف ندارد و همیشه ماراغافل گیرمی کند.... و خلاصه این که دانشکده ما مکان باحال و خوشگلیست و حرف ندارد و اگر خواستید سری به ما بزنید

نظرات شما عزیزان:

asd

ساعت21:34---31 شهريور 1390

- [ایمیل]

کلا هم سایت و هم این مطلب مسخرست بیشتر برای بچه های دبیرستانی خوبه تا دانشجو.

bacheha bala

ساعت0:39---5 شهريور 1390

باید یه فرقی بین ما و شما کوچه پایینیا باشه دیگه

نام :

آدرس ایمیل:

وب سایت/بلاگ :

متن پیام:

نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: